استدلال منطقی وکیل
استدلال منطقی وکیل در برگیرنده ابزاری است که وکیل خوب می تواند برای حل مسائل از آن استفاده نماید، استدلال منطقی یکی از شاخههای علوم تجربی در مطالعه روشهای شناخت ذهن و فعالیتهای ذهنی یا به عبارتی تفکر در شکل دادن به فرایندهایی است که بر اساس آنها تفکرات ذهنی منجر به تصمیمگیری و رفتار صحیح می شود و اشخاص میتوانند با شناخت عوامل موثر بر ذهن و شناخت موضوعاتی که به عنوان خطاها یا اشتباهات ذهنی محسوب می گردد مبادرت به پیشبرد استدلال منطقی خود نمایند.
استدلال منطقی در پژوهش های روان شناسی با عنوان یکی از شاخه های علوم شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد و نتیجه حاصل از آن، شناخت بهتر ذهن، شخصیت و شناخت صحیح واقعیت و توانایی تفکیک واقعیت ازحقیقت است که نتیجه آن شناخت بهتر خود، جهان و جامعه میباشد و همچنین شناخت و مطابقت عوامل تأثیرگذار بر ذهن و تصمیمات ذهنی می باشد.
منطق صوری شاخهای از علم منطق میباشد که راهکار، مسیر، نوع آرایش و نیازسنجی صحیح برای اندیشیدن در خصوص مسائل و پاسخگویی به مسائل را نشان می دهد و وکیل یا شخص تصمیم گیرنده با توسل به این راهکارها میتواند از اثرات خطای شناختی ذهن کاسته و معیاری برای سنجش درستی و نادرستی تصمیمات می باشد.
عوامل تاثیر گذار بر ذهن
- عوامل درونی و شامل عوامل جسمی و عوامل ذهنی (روانی) است و خود را به شکل احساسات،هیجانات و ناخودآگاه فرد نشان می دهد.
- عوامل بیرونی و شامل هر انچه بیرون از فرد میتواند بر او تاثیر بگذارد و می تواند شامل وضعیت ظاهری، خانواده، جامعه، قوانین، سیاست، اخلاق و غیره گردد و انسان با تاثیر از آن ها و بر اساس آنها ، نتیجهگیری ذهنی نموده و از خود واکنش نشان میدهد. استدلال منطقی کمک مینماید ذهن با استفاده از منطق که قاعده عقلایی استنتاج مجاز است تصمیمات بهتری بگیرد.جملات امری و پرسشی و جملاتی که در غالب احساسات عاطفی بیان میشوند را به جهت آنکه نمیتوان درستی یا نادرستی آن را ازلحاظ منطقی بررسی نمود دارای استدلال منطقی نیستند .
- اشتباه و اشتباه کردن از نظر دانشمند ایرانی ابو علی سینا به شکل این جمله بیان شده است که «اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید درواقع مرتکب هزار و یک اشتباه شدهاید.»
اشتباه وکیل
اشتباه وکیل ، اصلی جداییناپذیر از ذهن هر انسانی بوده و متعاقبا پذیرش اینکه هر تصمیمی ممکن است اشتباه باشد اولین مرحله استدلال منطقی می باشد و شخص وکیل نیز استثنا نبوده و اطلاعات ذهن او در هر سطحی که باشد بازهم نسبت به دنیای اطراف خود دارای محدودیتهایی است و هر تصمیمی ممکن است اشتباه باشد.
اشتباه و خطای شناختی ذهن وکیل
وکیل با برخی اطلاعاتی که دارد شاید بتواند یک حدس بزند یا ریسکی را بپذیرد ولی درهرحال وکیل بر ریسک هایش تسلط نداشته و ممکن است دچار خطا شناختی ذهنی و اشتباه شود و باید بدانیم که اطلاعاتی که داریم مربوط به اطلاعات و داشتهها و تجارب گذشته ذهنی ماست و میزان اطلاعاتمان محدود میباشد و اگر ذهن حواس خود را به چیزهایی که نمیداند متمرکز نماید شاید ریسک را کاهش دهد ولی ازآنجاییکه برخی اطلاعات را ندارد ممکن است دچار خطاهای شناختی شود و وکیل در مسیر استدلال منطقی از این قاعده مستثنی نیست.
انواع خطاهای شناختی
خطای شناختی ناشی از مدل ذهنی
خطای شناختی ناشی از مدل ذهنی زمانی محقق می گردد که افراد با مدل ذهنی که دارند مبادرت به تصمیم گیری می نمایند مثلا ذهن افراد به جهت شکست عاطفی یا مالی ای که در برخورد با جنس مخالف یا تجارب بازار مالی داشته میتواند دچار خطای شناختی در تصمیم گیری شود و مطابق آن مدل ذهنی همه افراد غیر همجنس یا تمام افرادی که در بازار مالی فعالیت مینمایند را دارای خصوصیات یکسان بداند. خطای شناختی ناشی از مدل ذهنی می تواند منجر به تصمیمی اشتباه گردد چرا که نوع مدل ذهنی میتواند ذهن را در شناخت حقایق و واقعیات و استفاده از فرصتها دچار اشتباه نماید.و وکیل میبایست از این خطا مطلع بوده و با شناخت کافی از خطاهای شناختی به فعالیت در حرفه وکالت بپردازد.
خطای ناشی از مدل ذهنی ممکن است وکیل را به سمت خطای شناختی قالبی سوق بدهد که در این وضعیت وکیل بر اساس تجربه خود از مراجعهای که دارای ویژگیهای خاص قالب مدل ذهنی یا وضعیت مورد تصور ذهن خودش است سایر افراد را به یک نوع ویژگی شخصیتی منتسب می نماید. این خطا وکیل به جهت وابستگی به شکل یا قالبی خاص از قضاوت و ارزیابی می باشد مثلاینکه وکیل بگوید تمام پروندههای طلاق به خاطر اعتیاد زن و مرد است یا تمامی اهالی شهری دارای برخی خصوصیات بوده و به جهت خطای شناختی قالبی وکیل از افراد آن قالب ، خطای شناختی در حل مسائل حادث گردد.
خطا هاله یا ظاهری
یکی از خطاهای ذهن در درک صحیح از واقعیت، خطاهای ظاهری یا هالهای ورودیهای ذهن میباشد و وکیل نیز ممکن است در مسیر تصمیم گیری خود دچار خطای شناختی هاله یا ظاهری شود و مطابق این نوع خطای شناختی ، وکیل با دیدن ویژگی ظاهری موضوعی که میبایست نسبت به آن قضاوت و تصمیم گیری نماید دچار خطا در شناخت حقیقت می گردد. بهطور مثال با بررسی ویژگیهای ظاهری یک مراجعهکننده یا بر اساس ظاهر یک ماده قانونی یا بر حسب توجه به حواشی موضوع نسبت به شخصیت مراجعین یا مفهوم یک ماده قانونی یا جنس یا ذات یک موضوع دچار خطا و اشتباه گردد. خطا شناختی قالبی
خطا ناشی از اعتماد به نفس بیش از اندازه
یکی از خطاهای شناختی، اعتماد به نفس بیش از اندازه میباشد. اعتماد بهنفس خوب است ولی اعتماد به نفس ناشی از هیجان و خالی از استدلال منطقی می تواند تصمیم گیرنده و به طور مثال وکیل را دچار تصورات ذهنی غیر صحیح بنماید و موجب و موجب اشتباه و ایجاد خطا شناختی شود.
اعتمادبهنفس خوب است ولی به معنی خوش بین بودن به تمامی تصمیمات سابق ذهنی و صرفا تکیه بر آن ها و عدم توجه به اینکه اشتباه قسمت جداییناپذیر از ذهن می باشد ، نیست.
اعتمادبهنفس بیش از حد زمانی رخ می دهد که وکیل در مواجهه با مسائل، خود را دارای دانش، مهارت یا توانایی خارج از سطح معمول می داند و این اعتماد به نفس بیش از اندازه باعث میشود وکیل در تصمیمگیری پیش رویش دچار خطا شود و نتواند موضوع و واقعیت را به شکل صحیح مورد شناخت و ارزیابی قرار دهد. بهطور مثال وکیلی که دفاع از اتهام و حل مسئله ای مثل اتهام قمار اینترنتی را قبول نموده است ممکن است بر اساس مدل ذهنی سابق خود رفتار موکل را صرفا دخالت در امر قمار بداند و نه ایجاد قمارخانه یا دخالت در یکی از مصادیق پولشویی و از این جهت وکیل ممکن است به جهت اعتماد به نفس بیش از حد در مواجهه با اتهام وارده دچار اشتباه در طرح کامل دفاعیات از موکل گردد.
خطا شناختی ناشی از مهارت بالای متقاعدسازی
مهارت متقاعدسازی میتواند باعث خطاهای شناختی شود چراکه ممکن است وکیلی که دانش تخصصی نسبت به موضوع ندارد تصمیم بگیرد بدون توجه به جزئیات پرونده و صرفا با تکیه بر مهارتهای متقاعد سازی نسبت به حل مسائل بپردازد و تکیه بر مهارت متقاعد سازی منجر به خطای شناختی و تصمیم گیری اشتباه شود. در مقابل وکیلی که دارای دانش تخصصی بیشتر و درعین حال دارای مهارت متقاعدسازی کمتری است ممکن است با خطای کمتری با مسائل مواجه گردد.
خطای شناختی دسترسپذیری
خطای دسترسپذیری یکی از خطاهایی است که ممکن است باعث شود وکیل تصمیم ذهنی نادرست اتخاذ نماید. خطای دسترسپذیری ذهن به این معنی است که وکیل میتواند با اطلاعاتی محدود و با میان بر ذهنی و بدون تلاش برای دستیابی به اطلاعات بیشتر و بدون کشف حقیقت ، داستانی را برای حل مسئله پیش رو ارائه نماید و از ورود به جزئیات و دلایل بیشتر طفره رود و با تکیه بر اطلاعات محدود خود یک داستان کوتاه و قابلباور برای مراجعهکننده یا مرجع قضایی بسازد مثلاً در صحنهای مال مسروقه در یکمنزل کشف میگردد وکیل یا مرجع تحقیق بر اساس اولین داستان ذهنی خود میتوانند فرض کنند صاحب منزل، سارق میباشد و برای اطلاعاتی که راحتتر به دست میآید ارزش بیشتری قائل شوند ولی ممکن است حقیقت سرقت این باشد که مال توسط سارقی سرقت، و بهطور مخفیانه در منزل فرد غیر مطلع گذاشته شده است و ازاینجهت برای تصمیمگیری صحیح و جلوگیری از خطای شناختی ناشی از اطلاعات در دسترس وکیل میبایست تحقیقات را با جزئیات بیشتری موردبررسی قرار دهد.
خطا شناختی ناشی از پذیرفتن وضعیت فعلی
تاریکی و ناشناخته بودن وضعیتهای پیش روی وکیل میتواند باعث گرایش وکیل به حفظ وضعیت موجود، پذیرش وضعیت فعلی و عدم جستجوی بیشتر برای شناخت حقیقت و نهایتا خطای شناختی گردد. بهطور مثال وکیل با ناآگاهی از شرایطی که با شناخت آن میتواند به تصمیمگیری بهتری برسد با تکیه بر اطلاعات موجود و وضعیت موجود وظیفه جستجو گری برای کشف حقیقت را نادیده گرفته و وضعیت موجود را بر اساس اطلاعات موجود قبول نماید که این موضوع میتواند باعث خطا شناختی وکیل در تصمیم گیری شود.
خطای تایید خود
نگاه گزینشی به اطلاعات و راهکارها و تایید خود میتواند مشاوره یا حل مسئله وکیل را با خطا مواجه نماید. ذهن انسان بهطور غریزی و ناخودآگاه ترجیح میدهد اطلاعاتی که دارد را صحیح بداند و اطلاعات متعارض را نادیده بگیرد. برای کاهش خطای شناختی تائید خود ، وکیل توانمند در تصمیمگیری سعی میکند اطلاعات متعارض را دیده و بررسی و سپس اقدام به تصمیمگیری نمایند.
خطای شناختی تمرکز بر آخرین اطلاعات ذهنی
یکی دیگر از خطاهای شناختی وکیل آن است که ذهن وکیل برای تصمیمگیری اقدام به تحقیق نسبت به جزئیات نموده و در این نوع از خطای تصمیمگیری، آخرین اطلاعات متعارض جزئی ملاک عمل و تصمیم گیری ذهن قرار میگیرد و در این خطا اتخاذ تصمیم بدون پاسخ دادن منطقی به اطلاعات متعارض و بر اساس آخرین اطلاعات دریافتی می باشد و برای جلوگیری از خطای تمرکز بر آخرین اطلاعات دریافتی، وکیل میبایست تمامی اطلاعات را مرور نموده و برای هرکدام ارزش و وزنی قائل و سپس تصمیمگیری نماید.
خطا شناختی لنگر ذهنی
یکی از خطاهای شناختی منجر به اشتباه، خطای ناشی از لنگر انداختن ذهنی یا خطای ناشی از تکیهگاه ذهنی میباشد. این خطای ذهنی در شناخت حقیقت به معنی این است که ذهن انسان تحت تأثیر اطلاعات، محیط و افراد میتواند برای تصمیمگیری به هرکدام که راحتتر باشد لنگر انداخته و در تصمیمگیریهایش با آن تکیه نماید این اطلاعات یا شرایط ظاهری فردی یا اطلاعاتی که از محیط به دست میآید ممکن است وکیل را دچار اشتباه در تصمیمگیری نماید و در مذاکراتی که بین افراد صورت میگیرد ممکن است اطلاعاتی اشتباه یا غیرواقعی یا غیرحقیقی از افراد دیده یا شنیده شود و این اطلاعات غیر واقعی میتواند به ذهن شنونده یا مذاکره کننده یا بیننده یا وکیل لنگر انداخته و باعث گره خوردن با ذهن وکیل در دریافت اطلاعات و تکیهگاهی برای ذهن وکیل شود و وکیل تصمیمگیرنده را دچار خطای شناختی لنگر ذهنی نماید.
برای جلوگیری از گیر افتادن لنگر ذهنی بر روی اطلاعات غیرحقیقی، وکیل میبایست با نگاهی باز مبادرت به بررسی کلیه اطلاعات و جوانب حال و آتی موضوع و سپس تصمیمگیری نماید. باید دانست که یکی از مهارتهای مذاکره، قرار دادن ذهن طرف مذاکره پیرامون اطلاعاتی است که ذهن مخاطب را بتواند در راستای کشف حقیقت یا اثبات امر غیر صحیح درگیر نماید و اگر اطلاعات ارسالی بهسوی مخاطب به همراه دلایلی برای اثبات آن باشد ممکن است گیرنده پیام یا اطلاعات را درگیر خطای شناختی ناشی از لنگر ذهنی غیرحقیقی نماید.
خطای شناختی ناشی از تعمیم افراطی و مبالغهآمیز
این خطا به این معنی است که وکیل در حل مسائل، اتفاقات منفی را به موضوعات دیگر تعمیم داده و بهطور مبالغه آمیزی ذهنیت منفی را به تمام جوانب و برای همیشه تعمیم میدهد و از این طریق باعث تشدید خطا شده و جوانب مثبتی که موضوع تحت قضاوت دارد را نادیده میگیرد. خطای تعمیم افراطی باعث پیش داوری اشتباه میگردد چراکه بدون کسب اطلاعات و تجارب جدید بهصورت شتابزده مسائل را به یکدیگر تعمیم داده میشود.
خطای شناختی برچسبگذاری بر روی خود و دیگران
برچسب گزاری وکیل بر روی خود یا دیگران میتواند باعث بروز خطای شناختی گردد چراکه با برچسبزنی بر روی دیگران، یکی از ویژگیهای افراد را بهکل شخصیت آنها تعمیم داده و شرایط دیگر فرد برچسب خورده ملاک شناخت قرار نمیگیرد و از این جهت وکیل دچار خطای شناختی ناشی از برچسبزنی بر روی دیگران میشود، همچنین ممکن است وکیل بر روی مراجعهکننده خود برچسبی زده و دچار خطا شناخت ویژگیهای مثبت شود. همچنین وکیل ممکن است به جهت یک نوع رفتار یا اشتباه بر روی خود برچسب منفی گذاشته و قابلیتهای خود برای جستجو حقیقت یا تشخیص مسئله و راه کار را ملاک عمل قرار ندهد و در دفاعیات خود تحت تاثیر اشخاص دیگر پرونده یا مرجع قضایی قرار بگیرد.
خطای شناختی ناشی از پیشبینی منفی
به این معنی است که وکیل با پیشبینی اتفاقات آینده به صورت منفی باعث بروز خطای شناختی در تصمیم گیری شده و مراجعین را از استفاده از گزینهها و فرصتهای پیش روی خود محروم نماید. به طور مثال پیشنهاد طرف دعوی برای مذاکره و سازش را بر اساس عوامل منفی ناشی از گذشته ذهنی خود رد نموده و وارد فرایند رسیدگی قانونی با عواقب خاص خود گردد.
خطای شناختی بزرگ نمایی یا کوچک نمایی
به این معنی است که وکیل در جهت دفاع از موکل برخی از موضوعات منفی را بزرگ جلوه داده یا برخی نقاط ضعف موکل را کوچک جلوه داده و با این خطا شناختی ، تصمیمات غیر صحیح اتخاذ نماید.
– خطای شناختی تفکر همه یا هیچ
برخی افراد موضوعات را به دودسته سیاه یا سفید تقسیم نموده و برای آنها حد وسطی قائل نمیشوند که این نوع تفکر ذهنی می تواند منجر به خطای شناختی ناشی از تفکر همه یا هیچ گردد. از دیدگاه ذهنی این افراد انسانها یا خوب و یا بد هستند و حد وسطی وجود ندارد و چنانچه وکیل در تصمیمی گیری خود مسائل را سیاه و سفید ببیند ممکن است باعث اشتباهاتی در تصمیمگیری ذهنی وکیل بشود و نتواند به درستی مصلحت موکل خود را رعایت نماید.
خطای شناختی ناشی از استدلال هیجانی
به این معنی است که وکیل با تکیه بر هیجانات و احساسات خود مبادرت به تصمیمگیری می نماید که میتواند منجر به خطای شناختی ناشی از استدلال هیجانی شود و برای کنترل ذهن می بایست با شناخت هیجانات و تفکیک آن از مصلحت موکل مبادرت به فعالیت وکالتی نمود.
خطای شناختی ناشی از شخصیسازی مسائل
خطای شناختی ناشی از شخصی سازی مسائل به این معنی است که رفتار مراجعهکننده یا طرف او یا مرجع قضائی را به خود نسبت میدهد و نه به مقتضای شغل وکالت و دفتر وکالت و از این جهت شخص خود را مسئول تمامی عواقب منفی مسئله موضوع مشاوره یا وکالت میبیند و این موضوع باعث میشود وکیل در تصمیم گیری خود دچار اشتباه شود .
وکیل میتواند با شناخت صحیح این خطا از شخصیسازی مسائل و با به خود نگرفتن حواشی تصمیمات از خطا شناختی ناشی از شخصیسازی مسائل پرهیز نماید.
خطای شناختی ناشی از ذهن خوانی
خطای شناختی ناشی از ذهن خوانی به این معنی است که وکیل ذهنیت موجود در افکار موکل، مراجعهکننده یا مسئولین مرجع انتظامی یا مرجع قضایی را ازنظر خود میداند و به همین جهت ممکن است دچار خطای شناختی در تصمیمات گردند.
خطای ناشی از مشغول بودن ذهن
خطای ناشی از مشغول بودن ذهن در موضوعاتی که به صورتی منفی از وکیل انرژی میگیرد و میتواند باعث شود که ذهن وکیل به موضوعی منفی مشغول باشد رخ داده و باعث می شود برخی موضوعات یا جزئیاتی که لازم است وکیل آن را بداند و با اشراف بر آنها تصمیم گیری نماید در تصمیم گیری لحاظ نشود و ممکن است وکیل را دچار خطای شناختی در تصمیمگیریهای خود بنماید.
خطای شناختی ناشی از دستکم گرفتن جنبههای مثبت
خطای شناختی ناشی از دست کم گرفتن جنبه های مثبت زمانی رخ می دهد که وکیل دست آوردهای مثبت خود یا موکل را ناچیز میداند و با این ذهنیت در تصمیمگیری خود دچار اشتباه میشود و توسل بر دانش و جستجوی جوانب موضوعات و اعتماد به توانایی ها و جنبه های مثبت موکل می تواند وکیل را از خطا و اشتباه دور نماید.
خطای شناختی تفکر سریع یا قضاوت عجولانه
یکی از خطاهای شناختی ذهن تفکر سریع یا عجولانه است. کتاب تفکر، سریع و کند، نوشته دانیل کانمن (برنده جایزه نوبل) انسان ها را شامل دو بعد میداند بعد عاطفی یا شهودی و بعد جسمانی.
بعد عاطفی یا شهودی بهصورت خودکار، سریع، غریزی و احساسی فعالیت مینماید و تلاش زیادی انجام نمیدهد و باعث ورود اطلاعاتی به ذهن و تصمیم گیری هایی می شود که ممکن است اشتباه باشد.در مقابل بعد منطقی ذهنی است که صرفاً بر اساس سیستماتیک و منطقی و خود خواسته و با مکثهایی اقدام مینماید. این دو بعد میتواند با یکدیگر متعارض و استفاده از هر یک بدون توجه به دیگری می تواند باعث خطا شناختی وکیل در تصمیمگیری شود.
خطا شناختی ناشی از جملات تأکیدی
برخی خطاهای شناختی از جملات تأکیدی ناشی می شود و از آنجا که جملات تاکیدی را همه ماجرا دانسته و ذهن را بی نیاز از کارهای دیگر می داند ممکن است فرد را دچار خطا و اشتباه نماید. جملات تاکیدی همه ماجرا نیست ولی جملاتی است که میتواند ما را به سمت جلو هدایت کند. بخش خودآگاه ذهن فقط جملات منطقی را درصورتی که نسبت به آنها شواهد قابل قبولی باشد قبول مینماید ولی بخش ناخودآگاه ذهن برعکس عمل میکند و هر چیزی که توسط ما بهطور مداوم برای آن تکرار شود را میپذیرد و مسیر زندگی ما را هم به همان سمت سوق می دهد.
جملات تأکیدی بر ذهن ناخودآگاه انسان تأثیر میگذارد و ازآنجایی که تکرار میشود میتواند ذهن را در مسیر مثبت اندیشی و باورها هدایت نماید. تکرار جملات تأکیدی باعث میشود ذهن با خیالی راحت از منطقه امن خود بلند شده و راحتتر کنترل ذهن خود را به دست بگیرد و در مسیر موفقیت قدم بردارد ولی امکان وجود اشتباه و خطا نیز وجود داشته و این خطا شناختی یکی از موضوعاتی است که ممکن است در مذاکرات باعث خطای شناختی وکیل گردد.
بیان جملات تأکیدی ، اغراقآمیز و مخالف حقیقت که در زمان حال و بهصورت منطقی و قابل باور و بهصورت جملات کوتاه و ساده و نه پیچیده و تغییریافته و به شکلی قدرتمند بیان می شود مثل (عالی، افضل، بیشترین، بالاترین، بهراحتی، بهآسانی، فوقالعاده، تمام، جادویی و غیره ) میتواند باعث خطا در شناخت حقیقت توسط وکیل گردد. شناخت کلمات تأکیدی و اغراقآمیز میتواند در کاهش خطای شناختی ناشی از رفتار و جملاتی که از طرف موکل یا طرف او یا مذاکره کننده ممکن است در تصمیم گیری وکیل تاثیر بگذارد دارای اهمیت میباشد.
خطا شناختی ناشی از پیشداوری و قضاوت از روی نمونههای اندک
این خطا شناختی در وضعیتی رخ میدهد که وکیل از روی نمونههای اندک که ممکن است دلیلی بر اثبات آنها وجود نداشته باشد مبادرت به ارزیابی و قضاوت قطعی نماید.
خطا شناختی کمیت
کمیت در مقابل کیفیت بوده و در علم فیزیک به هر چیزی مثل طول، داده، چگالی، انرژی، دما، زمان که قابلیت اندازهگیری داشته باشد کمیت می گویند.
هوش عددی مبنایی برای استدلال و اثبات میباشد و چنانچه وکیل اعداد را نتواند حسابشان کند پس بهحساب نخواهند آمد و امکان خطای تحلیل کمیتی را در تصمیمگیری وکیل ایجاد مینماید.
ریاضی دارای اعداد حقیقی و اعدادی پنهانی بوده و راههای حل برخی مسائل پنهانی ناشی از محاسبات عددی در این علم بررسی میگردد و اهمیت ترتیبات، انتخاب و سایر دستاوردهای منطق صوری و استدلال محاسبات و ریاضی، روش صحیح وکیل برای برخورد با مسائل ریاضی میباشد و ناآگاهی از آن و به حساب نیاوردن آنها ممکن است ذهن وکیل را دچار خطای شناختی نماید و ازاینجهت وکیل ممکن است در اندازهگیری و تصمیمگیری دچار خطایی شود که حقیقت موضوع ازلحاظ کمیت روشن نگردد و باعث خطا شناختی در تصمیمگیری وکیل شود.استفاده از ابزارهای مالی و یا استفاده از دانش و تجربیات کارشناسان می تواند از این نوع خطای ذهنی جلوگیری نماید.
خطا شناختی ناشی از مفروضات پنهان
مفروضات پنهان آن چیزی است که بین مقدمات و نتیجه وجود داشته و ممکن است به لحاظ اینکه بین طرفین مذاکره کننده مفروض دانسته شده و یا بهنوعی دارای قوانین یا قواعد بدیهی و اولیه است، بیان نشده و فرض بر این گذاشته شود که هر دو طرف مذاکره کننده از آن ها مطلع هستند و ازاینجهت پنهان شده و در جمله گفته نمیشود یا در خصوص آن صحبتی نمیشود یا عمداً بیان نشده و حلقه مفقوده استدلال منطقی محسوب میگردند و وکیل برای کاهش خطا ناشی از مفروضات پنهان میبایست مفروضات پنهان را بعد از درک محتوا شناسایی و برای انتخاب یکی از مفروضات پنهان، وکیل میتواند با ارائه دلایلی منطقی مفروضات پنهان شناسایی شده را ضعیف یا قوی دانسته و با جستجو کامل مبادرت به تصمیمگیری نماید.
خطای شناختی ناشی از درک مطلب
درک مطلب یا فهمیدن به معنی این است که بتوان از طریق حواس (دیدن، شنیدن، بو کردن، لمس کردن) نوشته یا چیزی را متوجه شویم و معنا و مفهوم آن را درک کنیم. وکیل برای درک بهتر مطلب و موضوع میتواند با توجه به جزئیات و بیان مسئله به شکلی ساده و قابل فهم پاسخ و سؤالات مرتبط با موضوع پیش رو را جستجو، حدس و مشخص نماید. وکیل میبایست شیوه تنظیم مطلب و سبک و قالب نگارش را بداند چراکه متون قضایی قالب، ساختار و چهارچوبی که نویسنده متن بر اساس آن هدف خود را بیان میکند متفاوت است و عدم آگاهی از آن میتواند باعث خطای وکیل شود.
شناخت انواع قالب نوشتاری و ارائه موضوع میتواند افراد را از خطای ذهنی محافظت نماید و در ذیل انواع قالب نوشتاری را مورد بررسی قرار می دهیم.
قالب توصیفی
در این متن از قالب توصیفی انسان، اشیاء، موضوعات یا مکانهایی مورد توصیف قرار میگیرد. در سبک توصیفی دو نوع آرایه وجود دارد:
آرایههای ادبی لفظی (که در آن واژهها، جمله را زیبا و خوشآهنگ یا دارای تلفظ یکسان مینمایند)
آرایه ادبی غیرلفظی یا معنوی (که نویسنده با استفاده از معنای کلمات مفهوم خود را توصیف مینماید)
قالب روایتی در نوشتار
نوعی از قالب نوشتن است که نویسنده روایت داستانی یا غیرداستانی خود را در این قالب قرار داده و همزمان با انتقال اطلاعات روایتی را ذکر مینماید.
قالب توضیحی
در این نوع نگارش نویسنده نظر خود را اعلام نمیکند بلکه مجموعی از پژوهشهای موردقبول عامه را به دریافتکننده پیام منتقل مینماید
قالب مجاب یا متقاعدکننده
نوعی دیگر از ساختار نگارش میباشد که نویسنده مطالب خود را به نحوی بیان میکند که بتواند خواننده را متقاعد نماید مثل متونی که در غالب شکوائیهها نوشته میشود.
وکیل پسازاینکه سبک نگارشی متن را بررسی و واژگان، واژه به واژه و جملهها را جمله به جمله ازلحاظ ساختاری و منطقی بررسی کرد میتواند از خطای شناختی در درک حقیقت فاصله بگیرد.
خطاهای شناختی ناشی از انواع هوش
وکیل مبادرت به تفکر برای حل مسائل واقعی مینماید و با توجه به اطلاعات گذشته خود میتواند نسبت به موقعیتهای متفاوتی واکنش نشان دهد و مسلم هست که وکیلها در موقعیتهای متفاوت دارای استعداد هوشی کمتر یا بیشتری هستند و صرفاً نمیتوان با دستهبندی خاصی انواعی برای هوش وکیل ذکر نمود و در ذیل به بررسی انواع هوش از نظر هوآرد گاردنر نویسنده نظریههای چندگانه ۸ مورد هوش میپردازیم که بر اساس نظر او هوش افراد از طریق آزمون ضریب هوشی محاسبه نمیگردد بلکه با توجه به واکنش افراد در حل مسائل روزمره قابلیت شناخت دارد و از این نظر هوش را نمیتوان دستهبندی کرد ولی میتوان هوش را با بررسی مهارتهای ذاتی که افراد میتوانند در حل مسائل روزمره داشته باشند، دستهبندی کرد چراکه برخی مهارتها ذاتی است و نیازمند تلاش زیاد برای یادگیری آن مهارت نیست و افراد راحت مسئلهای را حل میکنند که دیگران میبایست با صرف زمان و انرژی بیشتری آن را انجام دهند و با شناخت انواع هوش مد نظر گاردنر میتوان خطاهای شناختی را کاهش داد و وکیل نیز مستثنی نمی باشد .
هوش کلامی
توانایی به کار گرفتن درست کلمات را که میتواند از طریق صحبت کردن یا نوشتن بیان شود هوش کلامی گویند؛ استفاده از کلمات صحیح مسائل را حل میکند و در برخی مشاغل مثل مدیریت اجتماعی یک ارگان دولتی، مشاوره حقوقی توسط وکیل دادگستری، معلمی، مشاورین املاک داشتن مهارت ذاتی هوش کلامی باعث موفقیت افراد در حل مسائل پیش رو میگردد و درهرحال داشتن هوش کلامی دلیلی بر ضریب هوشی وکیل در حل تمام مسائل پیش رو نخواهد بود چراکه استفاده صحیح از کلمات میتواند در حل مسائل مؤثر باشد. مهارتهای کلامی را میتوان با تمرین مهارت شنیدن، یادگیری زبان دوم، زبان بدن و دایره واژگان کاربردی کلامی افزایش داد و وکلایی که ذاتاً دارای توانایی کلامی هستند میتوانند با رفع خطاهای شناختی ذهن توانایی بیشتری در حل مسائل از طریق کلام گفتاری یا نوشتاری داشته باشند..
هوش ریاضی
ریاضیات توانایی بهکارگیری و استفاده صحیح از ارقام و اعداد در حل مسائل مرتبط با فرمولها، الگوها و مقایسه روابط منطقی بین پدیدههای روزمره و قرار دادن هر پدیده در چهارچوبی منطقی از برخی خصوصیات این افراد میباشد و بالا رفتن دانش و مهارتهای مرتبط با توانایی حل مسائل مرتبط با اعداد و ارقام باعث رشد وکیل در حل مسائل مرتبط با ریاضیات، برنامهنویسی کامپیوتر و غیره میگردد.
هوش فضایی مکانی
هوش فضایی مکانی به معنای توانایی درک درست جهان بهصورت بصری و ایجاد تغییر در این ادراک است و مستلزم داشتن مهارت دیداری و تخیلی است. مهارت دیداری در افراد با هوش فضایی مکانی به درک بهتر افراد در شناخت درست تصاویر کمک مینماید.
ویژگی های وکیل خوب